بسر می پرورانم من هوای حضرت باقر بدل باشد مرا شوق لقای حضرت باقر
زعشق جان من بر لب رسیده کس نمی داند که نبود چاره ساز من سوای حضرت بقر
چنان بگرفته علمش آفاق را یکسر که پیچیده در این عالم صدای حضرت باقر
پیامبر گفت با جابر که خواهی دید باقر را سلام از من رسان آنگه برای حضرت باقر
به رستاخیز گر خواهی نجات از گرمی محشر برو در سایه ظل همای حضرت باقر
جلال وشان قدر آن امام پاک بازان نمی داند کسی غیر از خدای حضرت باقر
عبد الحسین رضایی
|